-
سلامی کلامی...
جمعه 27 تیر 1393 14:04
سلام خیلی وقته که نیستم اما اگه بتونم میخوام دوباره اینجارو آباد کنم اگه اومدین وبم با نظراتون خوشحالم کنید
-
خدای خودم
سهشنبه 22 مرداد 1392 13:17
خدایا خدای من : یکی از بنده های خطا کارت هستم یکی از بنده هات که تازه بعد از 15 سال خدایش را... خالقش را صاحبش را شناخته این بنده شرمندس پیش تو... اومدم ازت تشکر کنم که همیشه مال خودمی خدای من خدایی هست که همیشه حس کردم خدای خوده خودمه فقط خودم اگر همه ی عالم هم بگن خدای من ...حسادت نمیکنم چون خدای من خدای منه ممنون...
-
تنها خدایم
جمعه 4 مرداد 1392 14:14
دوستت داشتم اما تو نداشتی به تو فکر میکردم اما تو به من اهمیتی ندادی شب و روز برایت میگریستم اما تو به گریه هایم میخندیدی... اما حالا دیگر مثل گذشته احساس بی کسی نمیکنم احساس عذاب وجدان دارم...جالب است نه؟؟؟ چون تازگی ها متوجه شدم خودم هم همانند تو در حق کسی نامردی کردم......آری مننننننن نامردی کردم دوستم دارد اما من...
-
هه
سهشنبه 25 تیر 1392 14:47
قدیما وقتی آهنگ گوش میدادم تمام وجودم آرامش میشد چون یاد خاطراتت لذت بخش بود ولی....الان... با گوش دادن اون آهنگا دنیا رو سرم خراب میشه.... دلتنگ یه ذره آرامشم
-
شایعه...
پنجشنبه 13 تیر 1392 15:56
میدونی چی بیشتر از همه حالمو خراب میکنه ؟؟؟ شایعه ...... آره شایعه یه لحظه فقط یه لحظه بیا و بگو دروغه .... تو رو خداااااااااااااا قلبم بد تیر میکشه نفسم بالا نمیاد ...
-
بگو میای...
سهشنبه 11 تیر 1392 00:27
دل برای آمدنت لحظه شماری میکند اما ... اما... عیبی ندارد می شمارد تا ابد میشمارد تنها...تنهابگو ابدی در راه است
-
کوتاه اما پر از حرف...
سهشنبه 11 تیر 1392 00:13
یارم نمیدانم کجایی اما... ای کاش بیایی
-
ای کاش...
یکشنبه 9 تیر 1392 20:24
کاش خاطراتت را فراموش میکردم..... این چنین همیشه نفس کشیدن برایم سخت است
-
قلبم
یکشنبه 9 تیر 1392 20:14
قلب عزیزم برای چه کسی بیتابی میکنی برای چه کسی این چونین به سینه ام میزنی دلتنگی؟؟؟؟ منم عین تو ...اما به سینه زدن هایت داغونم میکند
-
حسادت
یکشنبه 9 تیر 1392 19:54
همیشه با گریه های تو میگریستم با خنده هایت میخندیدم اما حالا...................... تو باعث شدی به خنده هایت حسادت کنم
-
میدانمممممممم
یکشنبه 9 تیر 1392 19:41
می فهمم میدانم دلم را اشنایی شکست غریبه که در دلم جایی نداشت میدانم ان اشنا تو بودی مگر کلون خانه ی دلم به غیر از دستان تو زده میشد...